دکتر مهدی قربانی دبیر همایش اولین همایش ملی جامعه، منابع طبیعی، آب و محیط زیست؛ چالش ها و راهکارها، طی سخنانی گفت:
اجتماعی بودن انسان ایجاب میکند همواره دارای کنش متقابل با همنوعان خود باشد؛ کنش و رفتاری که به ناچار باید در یک بستر و محیط مشترک شکل گیرد. از این رو تک تک افراد جامعه، چه به شکل فردی و چه به صورت جمعی با محیط اطراف خود تعامل دارند، اما مدتهاست انسان با نام پیشرفت، به دست تکنولوژی، تعامل میان خود و طبیعت را به تعارض تبدیل کرده است.
نگرانی نسبت به محیط زیست و توجه به رابطه انسان و طبیعت در تاریخ اندیشه اجتماعی، سابقه طولانی دارد که با شتاب دگرگونیهای صنعتی و رشد شهرنشینی در آغاز هزاره سوم میلادی، اهمیت و اولویت ویژهای یافته است. به طوری که گیدنز جامعهشناس برجسته معاصر در این زمینه میگوید: «صنعت و فناوری مدرن در ارتباط با نهادهای اجتماعی متمایزی به وجود آمدهاند. ریشهها و سرچشمههای اثرگذاری ما بر محیط زیست، جنبه اجتماعی دارند و بسیاری از پیامدهای آنها نیز اجتماعی و فرهنگی است.»
جامعهشناسی محیط زیست عموما به عنوان مطالعه جامعهشناختی کنشهای متقابل اجتماعی- محیطی تعریف میشود. جامعهشناسان محیطی معمولا بر روی مطالعه عوامل اجتماعی که باعث مسائل زیست محیطی میشود، تاثیرهای اجتماعی آن مشکلات و تلاش برای حل آنها تاکید میکنند.
در اوایل دهه ۹۰، اکثر جامعهشناسان محیط زیست نشان دادند که جهان بیوفیزیکی، به عنوان فاکتوری تصادفی در شکل دادن تغییرات اجتماعی، و به عنوان محصول ساختارهای اجتماعی و یا فرایندهای اجتماعی با تحلیل جامعهشناختی، حائز اهمیت است. این انتقاد و نیز اعتقاد به اینکه سوال کلیدی تحقیق جامعهشناسی محیط زیست، شرح و تفسیر دلایل تنزل زیست محیطی یا مشکلات زیست محیطی است، جامعهشناسی محیط زیست امروزی را محقق ساخت.
جامعهشناسان محیط زیست عقیده دارند که محیط زیست و جامعهشناسی، تنها در ارتباط با یکدیگر قابل فهم و درک هستند. این استدلال بر اساس شکافهایی بنا نهاده شده که در ارتباط بین انسانها و طبیعت در حال گسترش است. اینها مشکلاتی هستند که انسانها، هم در ایجاد آنها نقش داشتهو هم در پی حل آنها هستند. کم بودن دانش بشر در خصوص ارتباط انسان و طبیعت، جهان را به سمت مشکلات محیط زیستی (تغییر آب و هوا، سوراخ شدن لایه ازن و مانند آن) سوق داده که موجب ناتوانی و محدود شدن توانایی بشر در حل این مشکلات شده است.